جدول جو
جدول جو

معنی یک پول - جستجوی لغت در جدول جو

یک پول
(یَ / یِ)
واحد پول در دوران قاجاریه معادل نیم شاهی، و شاهی یک بیستم قران است: یک پول جگرک سفره قلمکار نمیخواد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شاهی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی پول
تصویر بی پول
تهی دست، تنگدست، آنکه پول ندارد، بدون گرفتن پول، مفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یک پهلو
تصویر یک پهلو
لجوج، سرسخت و خودرای، یک دنده، قرارگرفته بر روی یک پهلوی خود مثلاً او یک پهلو خوابیده بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیک پوش
تصویر شیک پوش
ویژگی کسی که همواره لباس مرتب و خوش دوخت می پوشد
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ)
مسکوکی که یک پول ارزد، یعنی نیم شاهی. که ارزش یک پول دارد: گنجشک یک پولی انااعطینا نمی خواند، یا گنجشک یک پولی یاهو نمی خواند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
نوعی تفنگ شکاری که یک لوله دارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیک پوش
تصویر شیک پوش
آنکه جامه برازنده و زیبا پوشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
بدون پول بی وجه مجانی، بیچیز تهیدست فقیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک قول
تصویر یک قول
یک زبان
فرهنگ لغت هوشیار
واحد وجه و مسکوکی در ایران (عهد قاجاریه) و آن نصف یک پول و دو برابر یک جندک بود. توضیح هر (پول) معادل دو (نیم پول) بود هر نیم پول معادل دو جندک محسوب میشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک سوم
تصویر یک سوم
عددکسر یک ثلث ثلث سه یک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک روال
تصویر یک روال
یک روش بیک ترتیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک دوم
تصویر یک دوم
عدد کسری نصف نیم نیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک جور
تصویر یک جور
یکدست مانندهم، یکسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک پهلو
تصویر یک پهلو
لجوج ستهنده یک دنده، دراز کشیدن و قرار گرفتن بر روی یک از پهلوها
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که هوای آن تغییرنکند، مقداراندک اندازه کوچک: فلان یک هواازشما بلندتراست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک پهلو
تصویر یک پهلو
((~. پَ))
لجوج، یک دنده، به یک طرف دراز کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک هوا
تصویر یک هوا
((یِ یا یَ هَ))
جایی که هوای آن تغییر نکند، مقدار اندک، اندازه کوچک تر، فلانی یک هوا از شما بلندتر است
فرهنگ فارسی معین
واحد وجه و مسکوکی در ایران (عهد قاجاریه) و آن نصف یک پول و دو برابر یک جندک بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
Thriftless
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
dépensier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
בזבזני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
फिजूलखर्च
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
boros
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
สิ้นเปลือง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
verkwistend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
spendaccione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
derrochador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
gastador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
浪费的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
rozrzutny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
марнотратний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
verschwenderisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
расточительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی پول
تصویر بی پول
無駄遣いの
دیکشنری فارسی به ژاپنی